اسیران خاک
|
||
مطالب این وبلاگ کاملا از منابع مختلف است و حقیر هیچ از خود ننوشته ام |
فلسفه پنهان بودن زمان وقوع قیامت
آیا اینکه خدا در قرآن کریم می فرماید قیامت واقع شده از باب مستقبل محقق الوقوع است یا نه؟ بعلاوه آنهایی که می گویند قیامت واقع شده، یعنی عالم قیامت الان وجود دارد ولی برای ما که هنوز وجود ندارد و در توحید صدوق هست، وقتی که (معصوم) سؤال می کنند آیا بهشت و جهنم مخلوق است یا مخلوق نیست؟ می فرماید بهشت و جهنم مخلوق است یعنی الان هم وجود دارد (توحید صدوق/ص 118)، ولی الان که بهشت و جهنم وجود دارد آیا برای ما هم الان وجود دارد یا برای ما در زمان بعد هست؟ عالم قیامت خودش وجود دارد، نه عالمی است که بعد می خواهد حادث شود، ولی برای همه اشیاء عالم (در زمان بعد وجود دارد)، چون حشر اختصاص به انسان ندارد، شامل همه چیز می شود، این زمین ما هم همین طور که ما روزی می میریم و به قیامت می رسیم روزی می میرد و به قیامت می رسد. آن درخت و آن خوردشید هم همین طور است. پس اینکه می گوییم (قیامت الان) وجود دارد، نه این است که قیامت ما هم الان وجود دارد، نه، ما هر وقت که مردیم آن وقت وارد عالم قیامت می شویم و به همین جهت پیغمبر فرمود: «من مات قامت قیامته؛ هر کسی که بمیرد قیامتش بپا می شود. یک قیامت مستقل به آن معنا که نیست، چون قیامتی وجود دارد، هر کسی که می میرد به عالم قیامت خودش وارد می شود.
خداوند درسوره احزاب آیه 63 و 64 می فرماید: «یَسْئَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیباً * ان الله لعن الکافرین واعد لهم سعیرا؛ مردم از تو در باره (زمان قیام) قیامت سؤال مى كنند، بگو علم آن تنها نزد خدا است، و چه مى دانى شاید قیامت نزدیك باشد؟! خداوند كافران را لعن كرده (و از رحمت خود دور داشته) و براى آنها آتش سوزاننده اى آماده نموده است».
در آیه مورد بحث اشاره به یكى دیگر از برنامه هاى مخرب منافقان شده است كه گاه به عنوان استهزاء و یا به منظور ایجاد شك و تردید در قلوب ساده دلان این سؤال را مطرح مى كردند كه قیامت با آن همه اوصافى كه محمد ص از آن خبر مى دهد كى بر پا مى شود؟ مى فرماید: مردم از تو پیرامون زمان قیام قیامت سؤال مى كنند. این احتمال نیز وجود دارد كه بعضى از مؤمنان نیز روى حس كنجكاوى و یا براى دریافت اطلاعات بیشتر چنین سؤالى را از پیامبر گرامى اسلام ص مطرح كرده باشند، اما با توجه به آیاتى كه بعد از این آیه مى آید معلوم مى شود كه تفسیر اول به معنى آیه نزدیكتر است. شاهد این سخن آیه دیگرى است كه در همین زمینه در سوره شورى آمده است:
«وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ * یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ ؛ تو نمى دانى شاید قیامت نزدیك باشد. اما كسانى كه به آن ایمان ندارند براى آن عجله مى كنند، ولى مؤمنان از آن بیمناكند و مى دانند حق است» (شورى آیه 17 و 18). سپس در آیه مورد بحث به آنها چنین پاسخ مى گوید: بگو اى پیامبر آگاهى بر این موضوع تنها نزد خداست و هیچكس جز او از این موضوع آگاه نیست («قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّه؛ احزاب/ 63ِ). حتى پیامبران مرسل و فرشتگان مقرب نیز از آن بیخبرند. و به دنبال آن مى افزاید: چه مى دانى؟ شاید قیام قیامت نزدیك باشد («وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِیباً؛ آیه 63 /احزاب). بنا بر این همیشه براى استقبال از قیام قیامت باید آماده بود و اصولا فلسفه مخفى بودنش همین است كه هیچكس خویش را در امان نبیند و قیامت را دور نپندارد، و خود را از عذاب و مجازات الهى بر كنار نداند. سپس به تهدید كافران و گوشه اى از مجازات دردناك آنها پرداخته، مى فرماید: خداوند كافران را از رحمت خود دور ساخته و براى آنان آتش سوزاننده اى فراهم كرده است («إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیرا؛ احزاب/64ً). آنها جاودانه در این آتش سوزان خواهند ماند و سرپرست و یاورى نخواهند یافت («خالِدِینَ فِیها أَبَداً لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً؛ احزاب/65).
همچنین در سوره شورى: آیات 16 تا 18 می فرماید: «وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ (16) اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزانَ وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ * یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ؛ آنها كه در باره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه مى كنند دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بى اساس است و غضب بر آنها است و عذاب شدید از آن آنها. خداوند كسى است كه كتاب را به حق نازل كرد و میزان (سنجش حق و باطل) را، اما تو چه مى دانى شاید ساعت قیام قیامت نزدیك باشد. آنها كه به قیامت ایمان ندارند در باره آن شتاب مى كنند، ولى آنها كه ایمان آورده اند پیوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و مى دانند آن حق است آگاه باشید آنها كه در قیامت تردید مى كنند در گمراهى عمیقى هستند».
از آنجا كه نتیجه همه اعمال، مخصوصا بروز و ظهور كامل حق و عدالت و میزان در قیامت است در پایان آیه مى گوید: تو چه مى دانى شاید ساعت قیام رستاخیز نزدیك باشد؟! (وَ ما یُدْرِیكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ). همان قیامتى كه وقتى برپا شود همگان در دادگاه عدلش حضور مى یابند، و در برابر میزان سنجشى كه حتى به اندازه سنگینى یك دانه خردل و كوچكتر از آن را دقیقا مى سنجند قرار مى گیرند. سپس به موضع گیرى كفار و مؤمنان در برابر آن، پرداخته مى گوید: آنها كه به قیامت ایمان ندارند در باره آن شتاب مى كنند، و مى گویند این قیامت كى خواهد آمد؟! آنها هرگز به خاطر عشق به قیامت و رسیدن به لقاى محبوب، این سخن را نمى گویند، بلكه از روى استهزاء و مسخره و انكار چنین تقاضایى دارند، و اگر مى دانستند قیامت بر سر آنها چه مى آورد هرگز چنین تقاضایى نداشتند. ولى آنها كه ایمان آورده اند پیوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و مى دانند پیوسته آن حق است و خواهد آمد (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ).
البته لحظه قیام قیامت بر همه پوشیده است، حتى بر پیامبران مرسل و فرشتگان مقرب خدا، تا هم وسیله تربیت مداوم باشد براى مؤمنان، و هم آزمون و اتمام حجتى براى منكران، ولى اصل وقوع آن جاى تردید نیست. و از اینجا روشن مى شود كه ایمان به قیامت و دادگاه بزرگ عدل الهى مخصوصا با توجه به این معنى كه هر لحظه احتمال وقوع آن مى رود چه تاثیر تربیتى عمیقى در مؤمنان دارد. و در پایان آیه به عنوان یك اعلام عمومى، مى فرماید: آگاه باشید كسانى كه در قیامت تردید مى كنند و با لجاج و عناد در مورد آن به محاجه مى پردازند در گمراهى عمیقى هستند (أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ). چرا كه نظام این جهان خود دلیلى است بر اینكه مقدمه اى است بر جهان دیگر، كه بدون آن، آفرینش این جهان، لغو و بى معنى است، نه با حكمت خداوند سازگار است و نه با عدالت او. تعبیر به ضلال بعید اشاره به این است كه گاه انسان راه را گم مى كند اما چندان فاصله با آن ندارد، با مختصر تلاش و جستجو ممكن است راه را پیدا كند، اما گاه چنان فاصله او زیاد است كه دیگر پیدا كردن راه براى او مشكل یا غیر ممكن است.
جالب توجه اینكه در حدیثى از پیامبر اسلام ص مى خوانیم: مردى با صداى بلند از رسول خدا در یكى از سفرها سؤال كرد و گفت: اى محمد! ... پیامبر نیز با صدایى بلند همچون صداى خودش فرمود: چه مى گویى؟ عرض كرد: «متى الساعة؟؛ روز قیامت كى خواهد بود»؟ پیامبر فرمود: «انها كائنة فما اعددت لها؟؛ قیامت خواهد آمد، براى آن چه تهیه كرده اى»؟ عرض كرد: «حب اللَّه و رسوله!؛ سرمایه من محبت خدا و پیامبر او است». پیامبر فرمود: «انت مع من احببت ؛ تو با كسى خواهى بود كه او را دوست دارى»! (تفسیر مراغى جلد 25 صفحه 32).
![]() |