اسیران خاک
 
 
مطالب این وبلاگ کاملا از منابع مختلف است و حقیر هیچ از خود ننوشته ام  
 
امام علی(ع) می‏فرماید:

اینک توصیه‏ام به شما این است که مرگ رافراباد آورید و از میزان غفلت‏تان بکاهید. آخر چگونه از چیزی‏غفلت می‏کنید که هرگز از شما غافل نمی‏شود و کسی را امید داریدکه هیچ مهلت‏تان نمی‏دهد؟

اندرزگویانتان همین مردگان بس که بی آنکه سوار شوند، بردوش‏دیگران به سوی گورها برده می‏شوند و بی آنکه آهنگ فرود آمدن‏داشته باشند، در گورها فرود می‏آیند. چنانکه گویی هرگز از آبادکنندگان دنیا نبوده‏اند و آخرت پیوسته سرایشان بوده است. (2)

معاد باوری در جلوگیری از ریاست‏طلبی و انحرافات مالی و اداری‏نقشی بنیادین دارد. از اینرو آخرت گرایی برای دولتمردان ازاهمیت و یژه‏ای برخور دار است; زیرا دولتمردان با اموال عمومی‏و جان مردم ارتباط دارند; و هریک به گونه‏ای بر مسند قدرت قراردارند و قدرت معمولا انسانها را در معرض لغزش‏ها قرار می‏دهد.

برخی از دولتمردان از حکومت‏سوء استفاده کرده، به رقابت وجناح بندی‏های سیاسی می‏پردازند. واقعیت این است که خیلی ازرقابتها و جناح بندی‏های سیاسی برای کسب قدرت صورت می‏گیرد ویکی از آفات نظامها به شمار می‏آید. امروزه در جهان جنایات‏گسترده‏ای از سوی صاحبان قدرت به وقوع می‏پیوندد بی تردید، اگرآنان لحظه‏ای به یاد یامت‏بودند، دست‏خود را به خون هزاران‏انسان بی‏گناه آغشته نمی‏ساختند.

امام علی(ع)، در خصوص کیفر رهبران ستمگر، از رسول خدا(ص) چنین‏نقل می‏کند: «انی سمعت رسول‏الله یقول: یوتی یوم القیامه‏بالامام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر، فیلقی فی نار جهنم‏فیدور فیها کما تدور الرحی، ثم یرتبط فی قعرها.» (3)

از پیامبر شنیدم که فرمود:

«در روز قیامت، پیشوای ستم پیشه را در حالی که هیچ یاور ومدافعی ندارد، می‏آورند; پس به دوزخش می‏افکنند و چنان سنگ آسیامی‏گردد تا در قعر دوزخ به زنجیر کشیده شود.»

امام علی(ع)، به‏عنوان رهبری آخرت گرا، برای ایجاد جامعه‏ای مکتبی و ضابطه‏مند،همه مدیران خویش را به آخرت گرایی فرا می‏خواند تا ازناهنجاریهای اجتماعی، مالی و ریاست‏طلبی در حکومت اسلامی‏جلوگیری شود. آن بزرگوار، پیش از آنکه دولتمردان خود را به‏قیامت گرایی سفارش کند، خود آخرت گرا بود و در گفتار و کردارآخرت گرایی‏اش را نمایان می‏ساخت تا برای همه رهبران دیگر الگوباشد. او فرمود:

«به خدا سوگند که اگر شبها را بر بستر خارهای پرگزند سعدان‏به صبح آرم و دست و پایم به غل و زنجیر کشیده شود، بسی‏دلپذیرتر از آن است که در قیامت‏خدا و رسولش را ملاقات کنم درحالی که به بنده‏ای از بندگانش ستم روا داشته باشم و یا ازحطام دنیا چیزی به ناحق گرفته باشم. آخر برای این تن خاکی‏که بند بند آن به پوسیدگی می‏شتابد و دوران بس دراز در زیرتوده‏های خاک می‏ماند چگونه به ستم بر احدی دست‏یازم؟» (4)

امام علی(ع) اصحاب و مدیران خود را مخاطب قرار داده فرمود:

«اسباب سفر آماده کنید خدایتان بیامرزد که ندای کوچ‏همواره طنین افکن است. دوران ماندگاری در دنیا را ناچیزبشمارید و با شایسته‏ترین توشه‏ای که در اختیار دارید به آخرت‏روی آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته که‏گویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پس‏وابستگیهای دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (5)

یکی‏از آفات مهمی که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتی، را تهدیدمی‏کند، دنیاگرایی است. در فرهنگ امام علی وابستگی به دنیامورد نکوهش واقع شده است. (6)

امام علی(ع) دولتمردان خود را به‏زهد و پرهیز از دنیاگرایی سفارش کرد تا آفات دنیاگرایی آنان‏را تهدید نکند و همیشه به یاد قیامت‏باشند. نامه امام به شریح‏بن حارث، قاضی آن حضرت که خانه‏ای را به هشتاد دینار خریده‏بود، در بردارنده نکات مهمی است که اشاره به بخشی از آن ضروری‏می‏نماید:

«...به من گزارش داده‏اند که به هشتاد دینار خانه‏ای خریده‏ای،برایش سندی تنظیم کرده‏ای و شاهدانی گرفته‏ای... ای شریح، بدان‏که در آینده‏ای بس نزدیک کسی به سراغت می‏آید که به سندت‏نمی‏نگرد و از دلیل و شاهدانت نمی‏پرسد; تو را بهت‏زده از آن‏خانه بیرون می‏کشد و تنها به خانه گور می‏سپارد. پس ای شریح،نیک بنگر، مبادا که این خانه را جز به مال خود خریده باشی ویا جز از راه مشروع بهایش پرداخته باشی که در این صورت خانه‏دنیا و خانه آخرت را یکجا باخته‏ای!

ای شریح، اگر هنگام خریدآن خانه به من مراجعه می‏کردی، بر اساس این نسخه، برایت‏سندی‏تنظیم می‏کردم که در خریدش حتی به بهای درهمی رغبت نمی‏کردی‏چه رسد به بهای افزون‏تر، و آن نسخه چنین است: خریدار: بنده‏خوار. فروشنده: بنده‏ای در آستانه کوچ.مورد معامله: خانه‏ای از خانه‏های فریب آباد در منطقه نیستان وخطه تباهان.

این خانه از چهار سو به چهار حد محدود می‏شود: اولین حد به‏زمینه انواع آفات; دومین حد به کانون انگیزه‏های مصیبت; سومین‏حد به هوسهای سقوط آفرین و چهارمین حد به شیطان اغواگر; و دراین حد است که در این خانه گشوده می‏شود...» (7)

فراخوانی امام‏علی(ع) به آخرت‏گرایی به معنای ترک دنیا و رفع مسئولیتهای‏سیاسی و اجتماعی نیست.

از منظر علی، دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند و سرنوشت انسانها دردنیا شکل می‏گیرد. از اینرو، حضرت دنیا را پل آخرت می‏داند. (8)

برهمین اساس، علی محمد بن ابی بکر را به بهره‏گیری از دنیا وآخرت فرا خواند و فرمود: «"فانه" لابدلک نصیب من الدنیا و انت‏الی نصیبک من الاخره احوج.» (9) علی(ع) به مدیرانش سفارش کردکه از قیامت غافل نباشند. زیرا آخرت‏گرایی نقش اساسی در میزان‏موفقیت آنان دارد. او به نعمان زرقی، فرماندار بحرین، نوشت:

«...و لا تکن من‏الغافلین عن امر معادک...» (10) همچنین حضرت‏خطاب به مالک اشتر فرمود:

بر نفس خود حاکم نخواهی بود، مگر آنکه همه هدفت روز قیامت وبازگشت‏به خدا باشد...» (11) نکوهش دنیا از سوی امام علی(ع)بدان معنا نیست که دنیا ارزش ندارد. اگر دنیا ارزش نداشت،خداوند دنیا را نمی‏آفرید. آنچه مورد نکوهش قرار گرفته،دلبستگی به دنیاست. چنانکه علی نیز به آن تصریح کرده است. (12)

استاد شهید مطهری، در این خصوص، می‏نویسد:

«در نهج البلاغه... آمده است که شخصی خدمت امیرالمومنان(ع)آمد و شروع کرد به مذمت از دنیا که دنیا چه قدر بد است؟ این‏مرد شنیده بود که بزرگان دنیا را مذمت می‏کنند، خیال کرده بودکه مقصود از مذمت دنیا واقعیت این جهان است... نمی‏دانست که‏آن‏چه بد است دنیا پرستی است... این بود که علی(ع) به اوفرمود: تو فریب دنیا می‏خوری، دنیا تو را فریب نمی‏دهد...، تاآنجا که فرمود: دنیا با کسی که با صداقت رفتار کند، صدیق است‏و برای کسی که آن را درک کند، مایه عافیت است. دنیا معبددوستان خدا، مصلای فرشتگان خدا، فرودگاه وحی خدا، تجارتخانه‏اولیای خدا است...»

رهبران و دولتمردان موفق بدون جذب شدن به‏دنیا خدمات بزرگی را برای بشریت انجام دادند. خدمات امام راحل‏گواه درستی این سخن است.

حاکمان ستمگر برای مدیران خود، (13) آنان را به قیامت‏گرایی‏سفارش می‏فرمود تا آنها از حکومت‏سوء استفاده نکرده از خونریزی‏بپرهیزند. او به مالک فرمود: «...بپرهیز از خونها و ریختن آن‏به ناروا... (که) نخستین داوری خداوند سبحان در روز رستاخیزدرباره خونهایی است که ریخته‏اند. پس حکومت‏خود را با خونریزی‏ناروا نیرومند مکن که خونریزی ناروا قدرت را به ناتوانی وسستی می‏کشاند; بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری‏بگرداند.» (14) بی تردید اگر رهبران و دولتمردان ستمگر به یادقیامت‏بودند و این کلمات پیامبراسلام را به خاطر می‏سپردند، ستم‏نمی‏کردند.

رسول‏الله(ص) فرمودند:

«هرکس بعد از من منصبی را بپذیرد، روز قیامت او را کنار صراطنگاه می‏دارند و فرشتگان نامه اعمالش را می‏گشایند; اگر عادل‏بود، خدا او را به برکت عدالتش نجات می‏دهد، اگر ستمگر بود،صراط چنان بر او فشار می‏آورد که تمام مفاصلش از هم جدا می‏شودو سپس در آتش سرنگون می‏گردد.» (15)

یکی از لغزشهای دولتمردان،سوء استفاده از بیت المال است. متاسفانه برخی از دولتمردان،در استفاده از اموال عمومی، قیامت را فراموش کرده، به ثروت‏اندوزی می‏پردازند.

امام علی(ع) مدیران خود را به معاد باوری فرا می‏خواند تاناهنجاریهای مالی در جامعه اسلامی به وجود نیاید.

حضرت خطاب به دو تن از دولتمردان خود که در بهره‏گیری از اموال‏عمومی عدالت را رعایت نکرده بودند، نوشت:

«...به من خبر داده‏اند که تو کشت زمین را برداشته; آنچه پایت‏بدان رسیده، برای خود نگاه داشته‏ای و آنچه که در ستت‏بوده‏خورده‏ای. حساب خود را به من باز پس بده و بدان که حسابرسی خدااز حسابرسی مردمان بزرگتر است. (16) ... چون مجال بیشتر درخیانت‏به امت‏به دستت افتاد، شتابان حمله کردی و آنچه توانستی‏از مالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودی...پناه بر خدا، آیا به رستاخیز ایمان نداری و از حساب و پرسش‏بیم نداری؟» (17)

بی تردید اگر دولتمردان سفارشهای علی راهمواره مورد توجه قرار دهند و با کردار نیک روزگار بگذرانند،خدا به آنان پاداش می‏دهد. چنانکه علی(ع) به یکی از مدیران خودفرمود:

«اعلم ان الدنیا فانیه و الاخره آتیه و اعمل صالحا تجز خیرافان عمل ابن آدم محفوظه علیه و انه مجزی به; فعل الله بنا وبک خیرا.» (18)

این نوشتار را با کلماتی از مولا علی(ع) به‏پایان می‏بریم. آن پیشوای معصوم خطاب به همگان فرمودند: «دراین دنیا از کسانی پندگیرید که می‏گفتند: چه کسی از مانیرومندتر است؟ اما همانها را به سوی قبرهایشان حمل کردند، درحالی که از خود اختیاری نداشتند و در قبرها وارد شدند در حالی‏که میهمانان ناخوانده بودند...» (19)

پی‏نوشت‏ها:

1 بقره، آیه 28; آل عمران، آیه‏9; مائده، آیه‏96; یونس، آیه‏4; شرح نهج‏البلاغه بحرانی، ج 1، ص‏127 128.

2 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4562.

3 همان، ج‏9، ص 4642.

4 همان، ص 4651.

5 همان، ج 5، ص 2528.

6 همان، ج 5، ص 2520 به بعد.

7 همان، ج 5، ص 2530; شرح جعفر شهیدی، ص 273272; شرح ابن‏ابی الحدید، ج 14، ص‏237236.

8 شرح شهیدی، ص 238; سیری در نهج البلاغه، ص‏267; فرهنگ‏آفتاب، ج 5، ص 2564.

9 الغارات، ج 1، ص‏229.

10 انساب الاشراف، ج 2، ص‏387 388.

11 نهج البلاغه، نامه‏53، شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 80;شرح شهیدی، ص‏339.

12 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص‏4566; سیری در نهج البلاغه، ص‏267.

13 عدل الهی، ص‏157، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص‏4566.

14 انساب الاشراف; ج 2، ص 388; شرح شهیدی، ص 274.

15 شرح ابن ابی الحدید، ج‏16، ص 95 و313.

16 فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2530; و ج 4، ص 2144; و ج‏7، ص 3590.

17 شرح شهیدی، ص‏339; فرهنگ آفتاب، ج‏9، ص 4648.

18 مدیریت و فرماندهی در اسلام، آیت الله مکارم شیرازی، ص‏177-178. انساب الاشراف، ج 2، ص‏393.

19 شرح شهیدی، ص‏313; شرح ابن ابی الحدید، ج‏16، ص‏313.

 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 15:31  توسط سید احمد طباطباييان  | 
  بالا