|
اسیران خاک
|
||
|
مطالب این وبلاگ کاملا از منابع مختلف است و حقیر هیچ از خود ننوشته ام |
این بسیار است برای کسی که بمیرد.
ای عزیز! مباش از کسانی که عمر گران مایه را در فکر عمارت عالیه طلاکار و ابنیه رفیعه پر نقش و نگار میبازند و همواره به همچشمی خویش و همسایه، خانه دین خود را خراب نموده، طاق و رواق بر اوج رفعت میافرازند. و بس است برای تو اقتدا و پیروی به حضرت خاتمالأنبیاء صلیاللهعلیهوآله که در وصف آن خیر البشر، از حضرت امیرالمؤمنین منغول است که: بیرون رفت از دنیا گرسنه و داخل شد آخرت را سلیم، نگذاشت سنگی بر سنگی، تا رفت به راه خود و اجابت کرد خواننده پروردگارِ خود را، یعنی همیشه در دنیا گرسنه میبود و به قدر سیری چیزی تناول نمیفرمود و از هر نقصی و تقصیری در تبلیغ دعوت یا در طاعات و عبادات، سالم رفت و اصلاً در دنیا بنای عمارتی برای خود نکرد تا وقتی که رحلت نمود.
از حضرت رسول نقل است که: هرکه بنا کند بنایی از روی ریا و سمعه، بردارد آن را خدای تعالی در روز قیامت از زمین هفتم، و آن آتش باشد که مشتعل باشد، از آن پس طوق کند در گردنش و بیندازد در آتش، و چیزی مانع آن نشود تا بیفتد به قعر آن، مگر اینکه توبه کند. عرض کردند که چگونه بنا میکند به ریا و سمعه؟ فرمودند: بنا میکنند زیاده بر آن چه کافی است او را، و غرضش استطاله و افتخار است به آن به همسایگان و مباهات برای برادرانش.
و در خبر دیگر مروی است که هرکه خانهای چنین بسازد و منظورش این باشد که تکبّر و افتخار و استخفاف به فقیر مسلمان کند، پس استخفاف به خدا کرده است و خدای تعالی شأنه، روز قیامت به او استخفاف کند.
ای عزیز! استخفاف مؤمن را حقیر مدار، و زنهار که بر دلی مَخور و پیوسته درصدد این باش که دل کسی را نشکنی و در تعمیرِ سرای فانی دنیا، شکستن کعبه دل مؤمنی را سهل مشمار.
| ;در شکست کعبه دل سخت صاحب جرأتی | ;غافلی غافل، نمیدانی که صاحب خانه کیست |
هوشمندان دانا باید عمر خویش را که بیبهاست، در تعمیر خرابآبادِ سرای دنیا که عن قریب نه بانی بر جا ماند و نه بنّا و نه کارگر پیدا شود و نه کار فرما، صرف نمایند و سعی و کوشش کنند تا بنای دین و ایمان خود را مستحکم کند، نه این که هر روز در رنگریزی عمارتی تازه و طرح سرا و منزل نو، که عنقریب به وارث انتقال یابد، آب زندگانی را به خاک کدورت دنیای فانی آمیزد و اساس دین و ایمان خویش را به هم چشمی یکدیگر به حلال و حرام دنیا از هم ریزند.
و روایت است که شخصی به خدمت حضرت امام حسین علیهالسلام عرض کرد که، خانه بنا کردهام و میخواهم که قدم رنجه فرمایید و دعا بکنید. چون حضرت سیدالشهداء به خانه آن جاهل رفتند، فرمودند که: خانه دین خود را خراب کردی و خانه غیر خود را که به زودی به وی منتقل خواهد شد، عمارت کردی و اهل زمین در بنا کردن آن تو را فریب دادهاند و اهل آسمان بر تو غضب کردند.
و [البته] خانه وسیع بنا کردن مذموم نیست و اکتفا به قدر کفاف آن نیست که خانه خود را آدمی تنگ کند بر اطفال و عیال، بلکه مراد آن است که، آدمی زیاده از احتیاج سازد. امّا توسعه قرار دادن در آن، پس آن مطلوب و ممدوح است، چنان که از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام منقول است که از جمله سعادت و نیکبختی آدمی وسعت منزل است و در مقابلش مروی است که از شقاوت و بدبختی وی، تنگی منزل است.
خردمند خبیر آن است که دعائم ایمان خویش را مستحکم سازد و خانهای که همیشه در آن خواهد بود سعی کند در عمارت آن.
شخصی به حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام عرض کردم که، خبر دهید مرا از آن چه بنای دعائم اسلام بر آن شده، چون اخذ کنم به آنها و به مقتضای آنها عمل کنم باعث تزکیه عمل میشود و بعد از آنها چیزی دیگر را اگر جاهل باشم، ضرر به من نرساند. فرمود: شهادت و گواهی دادن به این که خدایی نیست جز خدا [أشهد أن لا إله إلاّ اللّه] و این که محمّد صلیاللهعلیهوآله ، رسول و فرستاده وی است [أشهد أنّ محمدا رَسُول اللّهِ]. و اقرار کردن به آنچه وارد شده است از نزد خداوند و این که حقی است در اموال از زکات و ولایتی که امر کرده است خدا به آن.
روایت است که: حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله در شب معراج داخل بهشت شد، دید مَلَکی چند عمارت میسازند که یک خشت آن از طلاست و یک خشت از نقره، و گاهی دست باز میگیرند. پرسید که چه سبب دارد که گاهی میسازید و گاهی دست بر میدارید؟ گفتند: انتظار خَرجی میکشیم. پرسید که، خرجی شما چیست؟ گفتند: گفتنِ مؤمن است: سُبحانَ اللّه و الحَمدُللّه و لا اِله الاّ اللّه و اللّه اکبر، هرگاه میگوید، میسازیم و هرگاه دست بر میدارد، دست بر میداریم.
آدمی باید که روز به روز محاسبه با نفس خود بکند که آیا در مراتب و درجات ایمانش تفاوتی به هم رسیده است یا نه، و اگر رخنهای در آن به هم رسیده باشد، پس درصدد تعمیرش در آید و اگر نه، پس شکر کند و کاری سازد تا طاق و رواق دین و ایمان خود را به اوج رفعت افرازد.
|
|